یکی از چیزایی که اذیتم میکنه یا بهتر بگم یه اتفاقی که تو مسیرم میوفته اینه که میخوام همه ی اتفاقاتمو همه ی طرز فکرهامو پیاده کنم رو یه جایی .

حالا این جا الان شده همون دفترچه که راحتم توش بنویسم.

میگم واسم مهم نیست کسی نظری چیزی واسم بزاره یا نه یا که بازدید داشته باشم یا نه.

اذیتم نمیکنه ولی همین دلیل که اومدم اینجا دارم این حرفا رو میزنم میدونم واسه اینه که بقیه هم نظرامو ببینن.

بقیه هم باهام هم صحبت بشن.

تنها چیزی که واقعا واسم مهم نیست تعداد نظرات مخالف یا موافقمه.

تا وقتی که بحث ایجاد بشه باعث پیشرفتمه احساس میکنم.

ولی این زندگی روزمره ای که داشتم قبل نوشتن یه چیزی کم بود

حرفام سرکوب میشد.

دوست دارم بنویسم :)

دنبال جمله ی مناسبم واسه تموم کردن این پستم... ولی این شعر جدیدی که داره پلی میشه یکم ذهنمو گرفت به خودش باز :))

آهنگ رضا خان همون نامجو

بگذریم میگفتم :دی

چیزی که اذیتم میکنه یعنی نمیذاره کاری رو انجام بدم که دوسش دارم یعنی نوشتن و .. ولی همیشه که نمیشه نوشت اگه همش تو فکرم باشم کی بیرون فکرمو مدیریت کنم..

به روزمرگی ها هم باید رسید

هر وقت بخوام نظم ببخشم به فکرم ولی مینویسم.

دوسش دارم :).