هوا بارونیه فاجعه آمیز .. پشمام ریخته :D

میخوام برم بیرون و ببینم ولی دوست دارم بنویسم.

ولی باید جالب باشه تو این آب و هوا درومدن.

راستش رفیقام هم میخوام ببینمشون.

ببینم میتونم رابطه ام رو ادامه بدم یا نه..

چون وقتش شده که تصمیم بگیرم. دیگه نمیخوام اذیت کنم خودمو.

قبلا بااین مسئله مواجه شده شده بودم ولی باهاش مخاطره نکرده بودم.

دیگه وقته تصمیم گرفتنه.

دیوانه و رها شدن یا در زنجیر کردن نفسم. وقتشه برای آزادیم تصمیم بگیرم. تو زندان عادت یا تو رهاییه مطلق بدون همدم و دیوانه شدن :)

فعلا.

جالب شده قضایا واسم.

رفیقم هم بهم زنگ زد :دی خبرشو شاید دادم بهتون :دی