چجوری استرس نداشته باشیم ؟! 

یه کلیپ تو یوتیوب با همین موضوع دیدم الان حرفای خیلی باحالی زده بود .. گفتم نظرمو راجع بهش بزارم شاید به درد یکی خورد ..

خب بریم سر اصل مطلب .

برید ادامه مطلب طولانیه یکم بحثم :)

تا حالا شده به قدری استرس داشته باشید که از همه ی کار هاتون بزنید و بشینید یه گوشه و فقط به استرستون فکر کنید ؟

به قدری استرس داشتید که هرکاری میکنید فکرتون باز هم آزاد نمیشه از اون همه استرس ؟

به قدری استرس داشتید که به طور کل بدن و فکرتون درحال تحلیل باشه ؟

یه چیزی اول بزارید اضافه کنم به حرفام .. به نظرم استرس اصلا چیز بدی نیست چون باعث میشه یه سری کارها و مسائل رو زیر سوال ببریم.. بهشون فکر کنیم.. ولی چیزی که اینجا باعث اذیت آدم میشه اون استرس نیست.. کاریه که در قبال اون استرس انجام میدیم..

چیزی که خیلی بهم کمک کرد تو مسیرم این بود که متوجه این مطلب بشم که اوکی استرس داری اشکال نداره .. چی کار میتونی بکنی که اون استرس رو از بین ببری ؟

چه راه حلی برای اون داری ؟ چجوری استرس رو از بین باید ببریش ؟ چجوری میتونی ازش رد بشی ؟

استرس رو میشه از دید یه چالش بهش نگاه کرد .. چالش اصولا باعث پیشرفت میشه .. باعث میشه یه چیزیو پشت سر بگذاریش .. یه مشکلی رو یه مانعی رو ... یه چیزی رو که باعث به چالش کشیده شدنت میشه .

حالا اگر بریم سر علت اون استرس و ببینیم که خب کاری از دست ما ساخته نیست در قبالش چی ؟

اگه ببینیم علت ریشه ای اون استرس به ما بر نمیگرده چی ؟!

من میگم عمیق تر نگاه کن به مسئله ... 

اگه یه مسئله ای باعث استرست میشه و اون مسئله به تو مربوط نمیشه پس استرس چرا ایجاد شده ؟ چون تو خودت رو مسئول اون بی نظمی دونستی .. خودت رو در قبالش مسئول قرار دادی .. بهت این ایدئولوژی رو دادن که تو مسئول اون کاری .. ولی وقتی میبینی کاری از دستت بر نمیاد چی ؟! به جای زیر سوال بردن خودت اون ایدئولوژی رو زیر سوال ببر..

بگو به خودت به اون افرادی که باعث استرست شدن که تو کاری در موردش از تو برنمیاد .. دست از اذیت کردن خودت بردار ..

وقتی میتونی به طور کامل اون استرس یا چالش رو پشت سر بگذاری که به اصل خودت برگردی ...

از ما میخوان خیلی کارها رو انجام بدیم ... خانواده دوستامون جامعه ... و هرکسی که باهاش مواجه میشیم .. ولی خب دلیلی نداره اون کار رو فقط به خاطر اون افراد انجام بدیم ....

اگه کاری رو که انجام میدیم رو عاشقش باشیم ... یا به عبارت دیگه بخوام بگم اگه کاری رو که انجام میدیم واقعا کاری باشه که واسش به وجود اومدیم ... اگه کاری باشه که باعث خوشحالیه واقعی ما بشه .. باعث بشه وقتی داریم اون کار رو انجام میدیم از دنیای اطرافمون خارج بشیم و فقط به اون کار مشغول بشیم وقتیه که میبینیم اون چالش رو پشت سر گذاشتیم ...

خیلی از ماها تا 30 سالگی خودمون رو آماده ی کاری میکنیم که ازش لذت نمیبریم و بقیه ی عمرمون رو صرف انجامش میکنیم چون 30 سال از عمرمون رو پاش گذاشتیم ! ولی کی میتونیم از زندگی کردن لذت ببریم ؟!

راه بقیه رو دنبال نکن ... راه خودت رو بساز ... از همین امروز شروع کن به انجام کاری که واقعا ازش لذت میبری ... به حرفایی که پشت سرت میزنن فکر نکن .. اون حرف به خاطر این زده میشه که تو ذهن اون افرادی .. ولی چرا ؟! چون میبینن که از این توهم زندگی خارج شدی و داری تو دنیای خودت زندگی میکنی ... میبینن و واسشون عجیبه چون هنوز تو توهم سپری میکنن ...

تنها چیزی که اهمیت داره خوشحالیه توئه ... به ریشه و هدفت تو زندگی برگرد ... هیچ چیزی بی نقص نیست ... دنبال مطلق بودن نگرد ... ولی خودت با همه ی نقصات مطلق خودت بشو ...

چون هیچ چیزی به اسم نقص وجود نداره ...... نقص چیزیه که جامعه میخواد ما رو درگیر کنه باهاش ... نقص یعنی پیروی نکردن از جامعه ... این نقص جامعه است ! :)

هر سوالی داشتید که ذهنتون رو درگیر میکرد بپرسید خوشحال میشم کمکی کنم .

و در آخر هم بگم که خوشحال زندگی کنید . کاری رو انجام بدید که میدونید در اعماق وجودتون واسه ی اون کار به وجود اومدید. زندگی کنید .