دیوانگی : دروازه ی حقیقت

با دیوانگی وارد شوید !

Mon amie la rose

دیشب همین دختره که براتون گفتم یه آهنگ فرانسوی با این تایتل که بالا زدم واسم فرستاده بود .. نظری ندادم راجع بهش
الان برم یه چک کنم معنیشو لیریکسشو میزارم همینجا :
لیریکس عجیبه نمیزارم :))
برید بخونید اگه حوصله داشتید حرفای قشنگی میزنه.
آهنگش داره داستان یه گل رز رو تعریف میکنه..
میگه یه دوست رزی داشتم که امروز صبح شکوفه زد .. تو ادامه ی داستانش این گل رز فرداش پژمرده میشه و میمیره ..
ولی میگه من نمیتونم ناامید باشم.. اون گل رز از تو زندگیه من حذف نشده من حسش میکنم.. میدونم داره از یه جای دیگه منو نگام میکنه.. حرفامو میشنوه.. گل رزم تو وجودم همیشه زنده اس حتی اگه خودش از بین رفته باشه..
آخر آهنگ میگه من باید باور کنم که رز هنوزم هست تو دنیام..
میگه من امیدم و دارم و از دستش نمیدم.. چون بدون امیدم هیچی نیستم .. بدون امیدم نابود میشم ..
اینم از داستان رز !
جالب بود واسم..
نظرمو میرم بهش میگم یکمی هم صحبت دلم میخواد باهاش داشته باشم.. 
فعلا.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

Monster

آهنگ مانستر امینم و ریحانا رو گذاشتم :دی

یاد یه مانستری تو ذهنم افتادم !

یه هیولایی که ساختم واسه خودم...

حالا منظورم از این هیولا چی میتونه باشه ؟!

چیزی که ذهن یه جوونو اکثرا درگیر میکنه.

چیزی که توش دارم زندگی میکنم من یه غالب جوونه دانشجوئه.. بقیه مطالب الان هدفی رو نمیرسونن سر فرصت میشناسیدم .. به وقتش :) .. 

این هیولای ذهنم رابطه ایه که توش درگیر شدم.

دوست دارم یه دختری و که روحیاتش به نظرم باعث پیشرفتم میشه .. میخوام بیشتر بشناسمش میخوام صمیمی بشم باهاش ولی بدیه داستان اینه که خودش تو رابطه اس طرف !

واسه همین نمیتونم هرچی که میخوام و بیان کنم.

باید بعضی احساسامو بروز ندم.

ولی همین رابطه ای که داره شکل میگیره رو دوستش دارم.

باهام خودش میاد بعضی وقتا حرف میزنه .. منم حرف میزنم باهاش باعث میشه آروم بشم.. عاشق حرف زدنم !:))

این هیولا رو باید یاد خودم بندازم که کنترلش نمیتونم بکنم.. هیولای من نیست :) خواسته های من مشخصه .. خواسته های اونم واسه خودش مشخصه پس اگه اتفاقی نیافته یعنی اوکی نباید اتفاق بیوفته !

با این هیولائه باید دوست شم !

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

Discomfort

یکی از چیزایی که اذیتم میکنه یا بهتر بگم یه اتفاقی که تو مسیرم میوفته اینه که میخوام همه ی اتفاقاتمو همه ی طرز فکرهامو پیاده کنم رو یه جایی .

حالا این جا الان شده همون دفترچه که راحتم توش بنویسم.

میگم واسم مهم نیست کسی نظری چیزی واسم بزاره یا نه یا که بازدید داشته باشم یا نه.

اذیتم نمیکنه ولی همین دلیل که اومدم اینجا دارم این حرفا رو میزنم میدونم واسه اینه که بقیه هم نظرامو ببینن.

بقیه هم باهام هم صحبت بشن.

تنها چیزی که واقعا واسم مهم نیست تعداد نظرات مخالف یا موافقمه.

تا وقتی که بحث ایجاد بشه باعث پیشرفتمه احساس میکنم.

ولی این زندگی روزمره ای که داشتم قبل نوشتن یه چیزی کم بود

حرفام سرکوب میشد.

دوست دارم بنویسم :)

دنبال جمله ی مناسبم واسه تموم کردن این پستم... ولی این شعر جدیدی که داره پلی میشه یکم ذهنمو گرفت به خودش باز :))

آهنگ رضا خان همون نامجو

بگذریم میگفتم :دی

چیزی که اذیتم میکنه یعنی نمیذاره کاری رو انجام بدم که دوسش دارم یعنی نوشتن و .. ولی همیشه که نمیشه نوشت اگه همش تو فکرم باشم کی بیرون فکرمو مدیریت کنم..

به روزمرگی ها هم باید رسید

هر وقت بخوام نظم ببخشم به فکرم ولی مینویسم.

دوسش دارم :).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

خونه

خب رفتم واسه دیدن رفیقم ..

احساسم بهم میگفت این مکالممون باید جالب باشه :)

الانم دارم آهنگ "ابر اگر" از نامجو رو گوش میدم .. باحاله.

خب رفتم دیدم دوستمو یکم حرفای روزمره زدیم و رفتیم دنبال یکی دیگه از دوستام ..

و.

.

.

میدونی قضیه چیه ؟

دلم نمیخواد تعریف کنم اینارو ! چون گذشته.. 

چیزی که میخوام بگم .. دلم میخواد بگه اینه که هرکسی حرفی واسه گفتن داره اگه آماده ی شنیدنش باشی..

این فرد خوشحالم ازینکه تو زندگیمه. شاید خیلی افراد دیگه هم باشن که باشن و من و خوشحال نکنن. اشکال نداره میشه حذفشون کرد :)

بهتر بخوام بگم .. خودشون حذف میشن :).

برم شام شاید بعدش اومدم بازم بنویسم.

راستی این آهنگی که داره پلی میشه رو واقعا دوسش دارم 3> "رو دست لیلا" ولی مثکه ناقص دانلودش کردم :)) الان فهمیدم آهنگش نصفه اس.. اگه اذیتم کنه شاید دانلودش کردم یه روز..

فعلا.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

club

:(

بدم میاد برم کلوپ ناموسن

ولی واسه این که بتونم باهاشون ارتباط داشته باشم هزینه اش رو قبول میکنم :d

برم دیگه بسه :))

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

چه خبر ؟

هوا بارونیه فاجعه آمیز .. پشمام ریخته :D

میخوام برم بیرون و ببینم ولی دوست دارم بنویسم.

ولی باید جالب باشه تو این آب و هوا درومدن.

راستش رفیقام هم میخوام ببینمشون.

ببینم میتونم رابطه ام رو ادامه بدم یا نه..

چون وقتش شده که تصمیم بگیرم. دیگه نمیخوام اذیت کنم خودمو.

قبلا بااین مسئله مواجه شده شده بودم ولی باهاش مخاطره نکرده بودم.

دیگه وقته تصمیم گرفتنه.

دیوانه و رها شدن یا در زنجیر کردن نفسم. وقتشه برای آزادیم تصمیم بگیرم. تو زندان عادت یا تو رهاییه مطلق بدون همدم و دیوانه شدن :)

فعلا.

جالب شده قضایا واسم.

رفیقم هم بهم زنگ زد :دی خبرشو شاید دادم بهتون :دی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

مطلبای اولیه

رو مطلبام ادامه مطلب نمیدم دیگه.
چیز جالبی نیست به نظرم .
اذیت کردن مخاطبه.
مطالبی که مینویسم هیچ کدوم رو سنگ نوشته نشده .. نظرای متفاوت جالبه. باعث پیشرفت میشه
یه چیزی که میتونم راجع به این بلاگ بگم اینه که هیچ ضمینه ای ندارن مطالبم.
به هیج جایی نمیرسه
تنها ویژگیشون اینه که غیر قابل پیش بینی ان.
من خودم خوشحالم اگه کسی شنونده هم نباشه خودم حرفامو زدم ..
تو پست اول هم یه غلط داشتم :دی به دل نگیرید نگارش نمیکنم نوشته هامو.
فعلا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown

Hi

سلام.

دارم یه آهنگ هیپ هاپ مریز گوش میدم ذهنمو اذیت میکنه 

میخوام حرفامو بنویسم ولی یکم تمرکزم و میاره پایین.

ولی میخوام گوشش بدم باحاله ریتمش..

میدونید داشتم فکر میکردم که چی بنویسم .. داشتم مقاومت میکردم با آهنگ .. تو ذهنم آهنگ بود و داشتم دنبال مطلب میگشتم ..

خب شاید همین آهنگ مطلب من باشه !

شاید نوشتن از همین آهنگ باعث بشه حرف جالبی بزنم !

شاید نه قطعا !!!

شاید البته :D

.

ذهنم و آزمایش کنم شاید بگن مریضی تو . 

من میگم abnormal ام . هیچکس خب نرمال نیست .

چرا باید نرمال باشم ؟!

من شبیه کی ام مگه ؟!

من خودمم.

این دنیای منه.

اگه دوست دارید با دنیام آشنا بشید و اینو بدونید که واسه آشنایی هم سیاهیارو باید بشناسید هم سفیدیاشو.. پس اگه شما هم رگه ای از دیوانگی رو میخواهید در آغوش بکشید، قدمتون رو چشممه :)

واقعا هم دوست دارم بحث رو.

هر مطلبی دوست دارید یاذهنتونو مشغول کرده بنویسید واسم. منم نظرمو بهتون میگم.

پست بعدی ام مینویسم الان ولی واسه این اولی این بسه :)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
soroosh unknown